مؤلفه های هوش هیجانی
آیا جزو افرادی هستی که بتوانی در موقعیت های مختلف بهترین عملکرد و بهترین رفتار ممکن را داشته باشی؟
اولین بار دنیل گولمن 5 مؤلفه را برای هوش هیجانی عنوان کرد و در این مقاله با این پنج مؤلفه آشنا خواهیم شد، که با این 5 مورد می توانیم عملکرد متفاوتی را تجربه کنیم توجه داشته باشد که هر کدوام از این مؤلفه ها خود مجموعه ی مهارت هایی است که نیاز به تمرین و تکرار دارد.
1- خودآگاهی
همانطور که در مقاله قبلی توضیح دادیم برای آنکه به خود آگاهی برسیم باید توجه بیشتری بر روی رفتارها و احساساتمان داشته باشیم و بتوانیم احساسات و رفتار دیگران را نیز درک کنیم، با تمرکز بر روی احساسات و رفتارهایمان توانایی درک ما از خودمان نیز بیشتر می شود و شناخت بهتری نسبت خودمان خواهیم داشت و نقاط ضعف و قوت خود را در ارتباطات کشف می کنیم و در این صورت عملکرد بهتری خواهیم داشت و پرسیدن این سوال می تواند آگاهی شمارا بیشتر کند: من الان چه احساسی دارم؟
2- خود کنترلی
خودکنترلی با خودآگاهی ارتباط تنگانگی دارند یعنی اگر به خودآگاهی نرسیم و شناخت درستی از خودمان نداشته باشیم و ندانیم که در موقعیت های مختلف چه واکنش هایی داریم در این صورت نمی توانیم رفتارهای خود را کنترل کنیم. در این قسمت به ما می گوید که برای کنترل بهتر رفتارهای خود لازم است که ابتدا شناخت درستی از رفتارهای خود داشته باشید و بهتر است که این سوالات را از خود بپرسید که من الان در برابر این احساسم چه واکنشی دارم؟ آیا واکنش من در این لحظه بهترین واکنش هست؟ و الان بهترین رفتار چه رفتاری است؟
واقعیت این است که در برابر برخی احساسات مثل احساس خشم و عصبانیت درک ما در آن لحظه کاهش میابد و این سوالات کمتر مواقعی به ذهنمان می رسد در آن صورت چه اقدامی انجام می دهیم؟
برای آنکه در موقعیت های مختلف بتوانید عملکرد بهتری داشته باشید لازم است که از قبل خودآگاهی را تمرین کرده باشید و انجام مدیتیشن نیز میتواند به ما کمک کند.
خودکنترلی به این معنا نیست که رفتارهای خود را پنهان یا سرکوب کنید، بلکه به این معناست که رفتاهای بهتری جایگزین کنید و انعطاف پذیری بالایی داشته باشید و در موقعیت های مختلف با ادراک مناسب برخورد کنید.
3- مهارت های اجتماعی
مهارت های اجتماعی مثل مهارت های ارتباطی، مهارت های کلامی و غیر کلامی، گوش دادن فعال، مهارت های رهبری و متقاعد سازی از جمله این مهارت هاست که در زندگی فردی و شغلی و اجتماعی به آن نیاز داریم و با یادگیری مجموع این مهارت ها می توانیم موفقیت های زیادی را کسب کنیم پس بهتراست زمانی از روز را به آموزش در خصوص این مهارت ها اختصاص دهیم و برای آموزش خود زمان بگذاریم.
4- همدلی
همدلی یعنی توانایی درک احساسات دیگران، زمانی که فردی با شما صحبت می کند شما می توانید از طریق لحن صحبت فرد، زبان بدن و نوع کلامش به احساسات درونی او آگاه شوید و بهتر بتوانید او را درک کنید، گاهی برخی افراد صرفاً برای اینکه درک شوند با افراد دیگر صحبت می کنند، همدلی به معنای راهکار دادن برای مسائل دیگران نیست به معنای اینکه من از تو بدبخت تر هستم، نیست، اغلب افراد عادت دارند زمانی که شخصی از مسائل و ناراحتی هایش می گوید آن ها مسائل خود را بازگو می کنند و قصد دارند که خودشان را بدبخت تر از او جلوه دهند و در آخر هم راهکاری ارائه می دهند! همدلی یعنی مسائل فرد را بشنوی و او را درک کنی.
همدلی با هم دری تفاوت دارد، همدردی یعنی اگر در فردی در کنار شما با گفتن مسائلش به گربه افتاد ما هم در کنارش گریه می کنیم و درد او را درد خودمان می دانیم اما همدلی یعنی به او یادآوری کنیم که مسائلت را میفهمم و درکت میکنم و این نکته را در نظر داشته باشیم که ما هیچگاه نمیتوانیم انسان ها را به طور کامل و صد در صد درک کنیم.
5- انگیزه
انگیزه همان اشتیاق درونی است که برای انجام کاری به آن دست پیدا میکنیم، برای آنکه این انگیزه درون ما شعله ور شود باید اهدافی را برای خود تعیین کنیم زمانی که برای اهداف خود تلاش میکنیم و به موفیقت می رسیم انگیزه در درون ما بیشتر می شود. اغلب فکر میکنیم باید ابتدا انگیزه داشته باشیم تا کاری را شروع کنیم اما در واقع انگیزه بعد از انجام کار نمایان می شود و اشتیاق درونی ما باعث اقدامات بیشتر می شود.
برای آنکه بتوانید به هوش هیجانی بالایی دست پیدا کنید روی مهارت های فردی خود کار کنید و این موارد را در زندگی خود پیاده سازی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید